خیر در چیست؟
4 ذی القعده-16 تیر 1398
قال امیرالمؤمنین#:« وَسُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ؟ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ، وَلَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ، فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ، وَلاَ خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلاَّ لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ (حکمت94)؛
از آن حضرت پرسید: خیر و نیکى چیست؟ امام# فرمودند: خیر و خوبى در آن نیست که مالت فراوان و فرزندانت زیاد شوند، ولى خیر در این است که علمت زیاد گردد و حلمت فزونى یابد و با پرستش پروردگار به مردم مباهات کنى و هر گاه کار نیکى از تو صادر شد خدا را سپاس گویى و اگر گناهى سر زد استغفار نمایى، دنیا فقط براى دو کس خوب است: کسى که گناهانى کرده و مىخواهد با توبه جبران کند و کسى که با سرعت به سراغ کارهاى خیر مىرود».
مقدمه:
شناختن حقیقت خیر و اینکه چه چیزی برای انسان خیر حقیقی است بسیار در تکامل ما مؤثر میباشد، اما تنها کسی که میتواند ما مسأله خیر را برای ما به درستی تبیین کند شخص معصوم یا انسان کامل است.
نکتهها:
* لفظ « ما هو؟ » دلالت بر این دارد که مورد بحث حقیقت خیر است و اینکه افضل خیرها در مصداق چیست. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* این کلام امام# " لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ " دلالت بر بی ارزش بودن مال و فرزند نیست بلکه مراد این است که کثرت فرزند و مال فی نفسه جایی برای فخر و تکبر ندارد، و وسیله سعادت میتواند باشد. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* خداوند در آیه 180 سوره بقره فرمودند:« کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَالاْقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ ؛ بر شما نوشته شده هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز خوبى (مالى) از خود به جاى گذارده براى پدران و مادران و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند».
* تعبیر به کثرت ولد مربوط به زمانهایى است که فرزندان نیرو و مدافع خانواده محسوب مىشدند و زیادى آنها سبب قدرت بود، ولى در زمان ما معناى وسیعترى در فزونى نیروهاى انسانى دارد، خواه فرزند باشد یا قبیله و یا هر چیز دیگری. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* خیر حقیقی فزونی علم و تقوای الله و بندگی اوست « الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ ».(شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* منظور از «حلم» بردبارى آمیخته با تدبیر است. ممکن است انسانى عالم باشد اما شتاب زده و بى تدبیرباشد.
* منظور از مباهات به عبادت و بندگى پروردگار این نیست که انسان عباداتش را به رخ مردم بکشد، بلکه مقصود آن است که افتخار واقعى او به بندگى پروردگار باشد و در درون وجود خود به آن مباهات کند. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* هدف از خلقت، معرفةالله و عبودیت اوست که یا با توبه از گناهان بدست میآید و یا با طهارت از ابتدا تا به انتها«... رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ ».
* رجل دین کسی است که یا گناه نکند یا از گناه توبه کند وطهارت بدست آورد« لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ»
* خیر واقعی در دنیا ترک حرام است، زیرا ابتلای به حرام در دنیاست«... خَیْرَ فِی الدُّنْیَا... یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ...»
خیر در چیست؟
قال امیرالمؤمنین#:« وَسُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ؟ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ، وَلَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ، فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ، وَلاَ خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلاَّ لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ (حکمت94)؛
از آن حضرت پرسید: خیر و نیکى چیست؟ امام# فرمودند: خیر و خوبى در آن نیست که مالت فراوان و فرزندانت زیاد شوند، ولى خیر در این است که علمت زیاد گردد و حلمت فزونى یابد و با پرستش پروردگار به مردم مباهات کنى و هر گاه کار نیکى از تو صادر شد خدا را سپاس گویى و اگر گناهى سر زد استغفار نمایى، دنیا فقط براى دو کس خوب است: کسى که گناهانى کرده و مىخواهد با توبه جبران کند و کسى که با سرعت به سراغ کارهاى خیر مىرود».
مقدمه:
شناختن حقیقت خیر و اینکه چه چیزی برای انسان خیر حقیقی است بسیار در تکامل ما مؤثر میباشد، اما تنها کسی که میتواند ما مسأله خیر را برای ما به درستی تبیین کند شخص معصوم یا انسان کامل است.
نکتهها:
* لفظ « ما هو؟ » دلالت بر این دارد که مورد بحث حقیقت خیر است و اینکه افضل خیرها در مصداق چیست. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* این کلام امام# " لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ " دلالت بر بی ارزش بودن مال و فرزند نیست بلکه مراد این است که کثرت فرزند و مال فی نفسه جایی برای فخر و تکبر ندارد، و وسیله سعادت میتواند باشد. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* خداوند در آیه 180 سوره بقره فرمودند:« کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَالاْقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ ؛ بر شما نوشته شده هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز خوبى (مالى) از خود به جاى گذارده براى پدران و مادران و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند».
* تعبیر به کثرت ولد مربوط به زمانهایى است که فرزندان نیرو و مدافع خانواده محسوب مىشدند و زیادى آنها سبب قدرت بود، ولى در زمان ما معناى وسیعترى در فزونى نیروهاى انسانى دارد، خواه فرزند باشد یا قبیله و یا هر چیز دیگری. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* خیر حقیقی فزونی علم و تقوای الله و بندگی اوست « الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ ».(شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* منظور از «حلم» بردبارى آمیخته با تدبیر است. ممکن است انسانى عالم باشد اما شتاب زده و بى تدبیرباشد.
* منظور از مباهات به عبادت و بندگى پروردگار این نیست که انسان عباداتش را به رخ مردم بکشد، بلکه مقصود آن است که افتخار واقعى او به بندگى پروردگار باشد و در درون وجود خود به آن مباهات کند. (شرح نهجالبلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* هدف از خلقت، معرفةالله و عبودیت اوست که یا با توبه از گناهان بدست میآید و یا با طهارت از ابتدا تا به انتها«... رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ ».
* رجل دین کسی است که یا گناه نکند یا از گناه توبه کند وطهارت بدست آورد« لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ»
* خیر واقعی در دنیا ترک حرام است، زیرا ابتلای به حرام در دنیاست«... خَیْرَ فِی الدُّنْیَا... یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ...»