جستجوی پیشرفته

شما می توانید درصورت نیاز عملگر مقایسه (<، <=،>،>=، <> یا =) را در آغاز هر یک از ارزش های جستجوی خود استفاده نموده تا به نحوه مقایسه خود دسترسی بیشتری داشته باشید.

سه شرط خدمت به مردم
سه شرط خدمت به مردم

قال امیرالمؤمنین(ع):« لاَ یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ(حکمت101) ؛

برآوردن حاجات مردم کامل نمى‌شود مگر به سه چیز: کوچک شمردنش تا بزرگ گردد، مکتوم داشتنش تا آشکار شود، و تعجیل در آن تا گوارا گردد»

مقدمه:

مى دانیم برآوردن حوایج نیازمندان و حل مشکلات مردم از مهم ترین مستحبات و بهترین طاعات است لذا در کافى، ج2، امام صادق(ع)فرمودند:« کسى که براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش براى رضاى پروردگار تلاش کند، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى‌نویسد و حتى به سبب آن بستگان و همسایگان و برادران دینى و آشنایانش مشمول غفران الهى مى‌شوند».
نکته‌ها:

* لام در جمله «لِتَعْظُمَ» و «لِتَظْهَرَ» و «لِتَهْنُؤَ» به اصطلاح لام عاقبت است نه لام علت; یعنى این سه کار، این سه نتیجه را در پى دارد. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* اگر خدمت به خلق کردیم باید آنرا کوچک و ناچیز بشماریم(... بِاسْتِصْغَارِهَا...). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* زمانیکه کارهایمان را کوچک بشماریم خداوند هرجا که صلاح بداند آنرا بزرگ میکند(... بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ... ).

* از آداب احسان پنهان بودن آن است تا از آفت ریا حفظ باشد (... وَبِاسْتِکْتَامِهَا...). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* با پنهان کردن کارها خداوند آنرا هجا که صلاح بداند آشکار میکند( ... وَبِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ...). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

*دستور به پنهان بودن کار خیر با آیه 274 سوره بقره(الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ)، منافاتى ندارد، زیرا گاه انفاق آشکار سبب تشویق دیگران مى گردد و سرمشقى براى سایرین است و در نتیجه انفاقى انفاق هاى دیگر را در پى دارد

* در کار خیر باید تعجیل کرد تا نیاز شخص محتاج به موقع برطرف شود(...وَبِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ ). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* در مستدرک الوسائل، ج 7، پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« إِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ فِی التَّطَوُّعِ تَفْضُلُ عَلاَنِیَتَهَا بِسَبْعِینَ ضِعْفاً وَصَدَقَةَ الْفَرِیضَةِ عَلاَنِیَتُهَا أَفْضَلُ مِنْ سِرِّهَا بِخَمْسَة وَعِشْرِینَ ضِعْفاً; صدقه مستحب اگر پنهان باشد از صدقه آشکار هفتاد مرتبه بالاتر است و صدقه واجب اگر آشکار باشد از صدقه پنهان بیست و پنج بار افضل است».

 

در برابر مداحان
در برابر مداحان

قال امیرالمؤمنین(ع): « وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ(حکمت100)؛

گروهى امام(ع) را در مقابلش ستودند، پس فرمودند:« خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم، خداوندا ! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى‌کنند قرار ده و آنچه را نمى‌دانند بر ما ببخش».

مقدمه:

از جمله امورى که در روایات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستایش افراد در برابر خود آنهاست، از این رو در روایات دیگرى مدح و ستایش نوعى ذبح شمرده شده است.

نکته‌ها:

* خداوند به ما از خودمان آگاه‌تر است زیرا او خالق ماست(اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی ). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* ما نسبت به دیگران به خودمان آگاه‌تریم، لذا نباید در مقابل تعریف‌ها فریب بخوریم(وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ ).

* بهترین عمل در مقابل افرادی که مدح ما می‌کنندارتباط با خداست. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* بهترین ارتباط با خدا در موقع مدح دیگران عبارت(اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ ) است. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* در محجة البیضاء،ج5، پیغمبر(ص) فرمودند:« إذا مَدَحْتَ أخاکَ فى وَجْهِهِ فَکَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى که برادرت را در برابرش مدح و ستایش کنى مانند این است که کارد بر گلویش مى‌کشى».

* از آثار زیان بار مدح و ستایش اینکه: انسان را مغرور مى‌کند، عیوب و نقایص انسان را پنهان می‌کند و گاهی عیوب را حسن مى‌شمرد، غالبا به مداحان علاقه پیدا مى‌شود. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* ائمه(ع) تمام کوشش خود را انجام مى‌دادند و باز هم با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات و اعمال خود را لایق مقام پروردگار نمى‌دیدند و از آن استغفار مى‌کردند، و مى‌گفتند: «وَما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ»( بحارالانوار، ج68)

 

تفسیر دلپذیر «إِنّا لِلّهِ و ...»
تفسیر دلپذیر «إِنّا لِلّهِ و ...»

قال امیرالمؤمنین(ع): « وَسَمِعَ رَجُلاً یَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا: (إِنّا لِلّهِ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ؛ وَقَوْلَنَا: (وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ(حکمت99)؛

حضرت(ع) شنید مردى مى گوید: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) فرمود: اینکه مى گوییم «إنّا لله» اقرار بر این است که ما مملوک خدا هستیم و اینکه مى گوئیم «وَإنّا إلَیْهِ راجِعُونَ» اقرار بر این است که همه سرانجام از دنیا مى رویم (و به آخرت مى پیوندیم)».

مقدمه:

مفسر قرآن چهارده معصوم(علیهم السلام) هستند، زیرا آنها قرآن ناطقند، لذا تفسیر واقعی را باید از ایشان آموخت، علمای اسلام مطالبی که درمورد قرآن می‌فرمایند باید با تفسیر ایمه(علیهم السلام) مطابقت کند.

نکته‌ها:

* (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) آیةاى است که به دستور قرآن مردم به هنگام گرفتار شدن در مصائب آن را (براى تسلى خاطر) بر زبان جارى مى‌کنند. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* (إِنّا لِلّهِ) یعنی ما از او هستیم، یعنی ما مملوک خدا هستیم («إِنّا لِلّهِ» إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ).

* (وَإنّا إلَیْهِ راجِعُونَ) یعنی همه سرانجام از دنیا مى رویم و به آخرت و الله مى پیوندیم(«وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* (إنَّا لِله ) اشاره به توحید و (وَإنَّا إلَیهِ راجِعُونَ) اشاره به معاد است و به این ترتیب جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) شهادت بر اقرار به مبدأ و معاد است.
 

تنها روایت کردن کافى نیست
تنها روایت کردن کافى نیست

قال امیرالمؤمنین(ع):« اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَة لاَ عَقْلَ رِوَایَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ، وَ رُعَاتَهُ قَلِیلٌ(حکمت98)؛

هنگامى که خبرى را مى‌شنوید در آن بیندیشید تا آن را به کار بندید نه تنها تفکر براى نقل به دیگران، زیرا راویان علم بسیارند و رعایت کنندگان آن کم».

مقدمه:

امام(ع) در این گفتار حکیمانه معیارى براى نقل اخبار به دست مى‌دهد، لذا اخباری که به ما می‌رسد باید قدر آن را دانست و درست از آن استفاده کرد.

نکته‌ها:

* تعبیر به «رعایه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعایت کننده) اشاره به دقت براى درک و فهم حقیقت خبر و یا اشاره به رعایت کردن در مقام عمل باشد. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* خبری که شنیدیم باید تفکر کنیم و خوب بفهمیم، بعد عمل کنیم، بعد آنرا نقل کنیم(اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَة لاَ عَقْلَ رِوَایَة). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* در مورد وحى پیشوایان معصوم  سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روایات که به ما می‌رسد، دوم فهم آنها وسوم عمل به مفهوم و محتوایشان. امام با تعبیر «عَقْلَ رِوایَة» گوشزد مى‌کند که نه روایت به تنهایى کافى است نه مجرد عقل و فهم آن، بلکه مهم پوشیدن لباس عمل است. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* عمل به روایات بسیار مورد اهمیت است، لذا امیرمؤمنان در غررالحکم فرمود:« ما عَلِمَ مَنْ لَم یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ; کسى که عمل به علمش نکند عالم نیست».

عمل بى ارزش
عمل بى ارزش

قال امیرالمؤمنین(ع):« وَسَمِعَ (علیه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَیَقْرَأُ، فَقَالَ(ع): نَوْمٌ عَلَى یَقِین خَیْرٌ مِنْ صَلاَة فِی شَکٍّ (حکمت97) ؛

امام(ع) صداى یکى از خوارج را شنید که مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى کند. فرمود: خواب توأم با یقین و ایمان، بهتر از نمازى است که همراه با شک باشد».

مقدمه:

عملی که فایده‌ایی برای انسان نداشته باشد ارزشی ندارد، لذا انجام دادن آن نیز ثمری ندارد، و گاهی انسان را از خدا دور می‌کند.

نکته‌ها:

* «حَرُوریّه» نام خوارج یا گروهى از خوارج است که براى نخستین بار در قریه اى به نام «حَرُوراء» در نزدیک کوفه اجتماع کردند و اعلان مخالفت با امیر مؤمنان على(علیه السلام) نمودند در تواریخ عدد آن گروه را دو هزار نفر نوشته اند.(بحارالانوار،ج33)
* آنچه انسان را به خدا نزدیک مى‌سازد و صراط مستقیم را پیش پاى انسان مى‌نهد، ایمان و یقین است. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* این حکمت، شبیه حکمت 145 درباره روزه داران و شب زنده داران است:« چه بسا روزه داران که از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند و چه بسا شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان».

* خوارج صفتی عبارت است از: سطحى نگری و کوتاه فکری، متعصب و بسیار جاهل، و چون به ظاهر عبادات و حفظ قرآن اهمیت مى‌دهند، خود را از مقربان درگاه خدا مى پندارند، غیر خود را کافر یا مردود درگاه الهى فرض مى‌کنند و بر اثر همین امور به خود اجازه مى‌دهند که حتى به پیشوایان بزرگ اسلام که از نظر علم و دانش با آنها هرگز قابل مقایسه نیستند خرده می‌گیرند

* وهابیان افراطى و داعش در عصر ما نیز شباهت زیادى به خوارج دارند.

* شاید کلام امام امیرمؤمنان على(ع) در خطبه 60 اشاره به همین گروه باشد آنجا که مى فرماید: هنگامى که خوارج نهروان کشته شدند به امام(علیه السلام) عرض کردند خوارج همه هلاک شدند، امام(ع) فرمود:« چنین نیست، به خدا سوگند! آنها نطفه هایى در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود و هر زمان شاخى از آنها سر برآورد قطع مى گردد، تا اینکه آخرشان دزدان و راهزنان خواهند بود!».

دوست و دشمن پیامبر(صلى الله علیه وآله)
دوست و دشمن پیامبر(صلى الله علیه وآله)

قال امیرالمؤمنین(ع):« إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاْنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ، ثُمَّ تَلاَ: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا) ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ(حکمت96) ؛

نزدیک‌ترین و شایسته‌ترین مردم به پیامبران، آنهایى هستند که از همه به تعلیماتشان آگاه‌ترند، سپس حضرت(علیه السلام) این آیه را تلاوت فرمود: شایسته‌ترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم آنهایی هستند که از او پیروى کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان به این پیامبر، سپس امام(علیه السلام) فرمودند: به یقین دوست محمد(صلى الله علیه وآله) کسى است که خدا را اطاعت کند، هرچند پیوند نسبى اش دور باشد و دشمن محمد(صلى الله علیه وآله) کسى است که خدا را نافرمانى کند هرچند قرابت او نزدیک باشد».

مقدمه:
انبیا الهی حجةالله و وسیله ارتباط ما ب خدا هستند که باید با آنها دوست باشیم و از دشمنی با آنها بپرهیزیم، اما نکته مهم ایت است که طریقه دوستی با انبیا الهی ررا باید یاد بگیریم.

نکته‌ها:

* نزدیکترین افراد به انبیا عالمترین آنها به چیزی است که خدا به آنها نازل می‌کند(إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاْنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* منظور از علم و آگاهى در اینجا همان علمى است که دعوت به عمل مى‌کند، زیرا ثمره درخت علم، عمل است( ...أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ)، البته مؤید این مطلب، استناد امام(ع) به آیة قرآن، است(إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا).
* «لُحمَة» معانى مختلفى دارد، در اینجا به معناى قرابت و نزدیکى است. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* مراد از «ولىّ» در اینجا همان اولى و دوست است(إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ). (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* دوست حضرت محمد(ص) کسی است که مطیع و عبد الله باشد، قرابت فامیلی ملاک نیست(إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ).

* دشمن حضرت محمد(ص) کسی است که گناه انجام می‌دهد(وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ).

* دشمنی با دشمنان خدا(یبری) و دوستی با دوستان خدا(تولی) بر امت پیامبر(ص) واجب است. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* در نظام ارزشى جاهلى عرب رابطه هاى نسبى و قبیله اى اهمیت فوق العاده داشت که افراد به آن افتخار مى کردند. اسلام خط بطلان بر آنها کشید و معیار ارزش وجود انسان را تقوا و پرهیزگارى شمرد: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ)

* امام سجاد(ع) در بحارالانوار ج 46 فرمود:« خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ أَحْسَنَ وَلَوْ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ کَانَ وَلَداً قُرَشِیّاً; خداوند بهشت را آفریده براى کسانى که او را اطاعت کنند و این کار را به خوبى انجام دهند، هرچند برده حبشى باشند و دوزخ را آفریده براى کسانى که او را عصیان کنند، هرچند فرزندى از دودمان قریش باشند».
* در حدیثى در بحارالانوار ج46، از امام باقر(ع) مى خوانیم که امیر مؤمنان(ع) به ابوذر فرمود: «یا أباذَر إنَّ سَلْمانَ بابَ اللهِ فِى الاْرْضِ مَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤمِناً وَ مَنْ أنْکَرَهُ کانَ کافِراً وَ إنَّ سَلْمانَ مِنّا أَهْلُ الْبَیْتِ; اى ابوذر، سلمان درى است از درهاى الهى در زمین، هر کس او را درست بشناسد مؤمن است و هر کس او را انکار کند کافر است و سلمان از ما اهل بیت است».

خیر در چیست؟
خیر در چیست؟

4 ذی القعده-16 تیر 1398

قال امیرالمؤمنین(ع):« وَسُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ؟ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ، وَلَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ، فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ، وَلاَ خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلاَّ لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ (حکمت94)؛

از آن حضرت پرسید: خیر و نیکى چیست؟ امام(ع) فرمودند: خیر و خوبى در آن نیست که مالت فراوان و فرزندانت زیاد شوند، ولى خیر در این است که علمت زیاد گردد و حلمت فزونى یابد و با پرستش پروردگار به مردم مباهات کنى و هر گاه کار نیکى از تو صادر شد خدا را سپاس گویى و اگر گناهى سر زد استغفار نمایى، دنیا فقط براى دو کس خوب است: کسى که گناهانى کرده و مى‌خواهد با توبه جبران کند و کسى که با سرعت به سراغ کارهاى خیر مى‌رود».

مقدمه:

شناختن حقیقت خیر و اینکه چه چیزی برای انسان خیر حقیقی است بسیار در تکامل ما مؤثر می‌باشد، اما تنها کسی که می‌تواند ما مسأله خیر را برای ما به درستی تبیین کند شخص معصوم یا انسان کامل است.

نکته‌ها:

* لفظ « ما هو؟ » دلالت بر این دارد که مورد بحث حقیقت خیر است و اینکه افضل خیرها در مصداق چیست. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* این کلام امام(ع) " لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ " دلالت بر بی ارزش بودن مال و فرزند نیست بلکه مراد این است که کثرت فرزند و مال فی نفسه جایی برای فخر و تکبر ندارد، و وسیله سعادت می‌تواند باشد. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* خداوند در آیه 180 سوره بقره فرمودند:« کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَالاْقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ ؛ بر شما نوشته شده هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز خوبى (مالى) از خود به جاى گذارده براى پدران و مادران و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند».

* تعبیر به کثرت ولد مربوط به زمان‌هایى است که فرزندان نیرو و مدافع خانواده محسوب مى‌شدند و زیادى آنها سبب قدرت بود، ولى در زمان ما معناى وسیع‌ترى در فزونى نیروهاى انسانى دارد، خواه فرزند باشد یا قبیله و یا هر چیز دیگری. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)
* خیر حقیقی فزونی علم و تقوای الله و بندگی اوست « الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ، وَأَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ ».(شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* منظور از «حلم» بردبارى آمیخته با تدبیر است. ممکن است انسانى عالم باشد اما شتاب زده و بى تدبیرباشد.

* منظور از مباهات به عبادت و بندگى پروردگار این نیست که انسان عباداتش را به رخ مردم بکشد، بلکه مقصود آن است که افتخار واقعى او به بندگى پروردگار باشد و در درون وجود خود به آن مباهات کند. (شرح نهج‌البلاغه آیةالله مکارم شیرازی)

* هدف از خلقت، معرفةالله و عبودیت اوست که یا با توبه از گناهان بدست می‌آید و یا با طهارت از ابتدا تا به انتها«... رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ ».

* رجل دین کسی است که یا گناه نکند یا از گناه توبه کند وطهارت بدست آورد« لِرَجُلَیْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ»

* خیر واقعی در دنیا ترک حرام است، زیرا ابتلای به حرام در دنیاست«... خَیْرَ فِی الدُّنْیَا... یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ...»